نیِ شکسته

با این دلِ ماتم زده آواز چه سازم

بشکسته نی ام بی لبِ دم ساز چه سازم

 

در کنج قفس می کُشدم حسرتِ پرواز

با بال وپر سوخته پرواز چه سازم

 

گفتم که دل از مهرِ تو برگیرم و هیهات

با این همه افسونگری و ناز چه سازم

 

خونابه شد آن دل که نهانگاهِ غمت بود

از پرده در افتد اگر این راز چه سازم

 

گیرم که نهان بر کشم این آهِ جگر سوز

با اشکِ تو ای دیدۀ غمّاز چه سازم

 

تارِ دلِ من چشمۀ الحان خدایی ست

از دستِ تو ای زخمۀ ناساز جه سازم

 

سازِ غزلِ سایه به دامانِ تو خوش بود

دور از تو منِ دل شده آواز چه سازم.

 

هوشنگ ابتهاج.

 

جلوۀ معشوق

بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

واندران برگ و نوا خوش ناله های زار داشت

 

گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست

گفت ما را  جلوۀ معشوق در این کار داشت 

 

یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض

پادشاهی کامران بود از گدائی عار داشت

 

در نمی گیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست

خرّم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشت

 

خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم

کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشت

 

گر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن

شیخ صنعان خرقه رهن خانۀ خّمار داشت

 

وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر

ذکر تسبیح ملک در حلقۀ زنّار داشت

 

چشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت

شیوۀ جنات تجری تحتها الانهار داشت.

داستان و رمان معاصر

علاقمندان به داستان و رمان ایرانی بخوانند:

1- اینجا نرسیده به پل... از آنیتا یار محمدی.نشر ققنوس.

2- چاه به چاه از رضا براهنی .نشر نگاه.

3- دود از حسین سناپور. نشر چشمه .

کوی یار

ای صبا نکهتی از کویِ فلانی به من آر

زار و بیمارِ غمم راحتِ جانی بمن آر

 

قلب بی حاصل ما را بزن اکسیرِِ مراد

یعنی از خاکِ دَرِ دوست نشانی بمن آر

 

در کمین گاهِ نظر با دلِ خویشم جنگیست

زاَبرو و غمزۀ او تیر و کمانی بمن آر

 

در غریبی و فراق و غمِ دل پیر شدم

ساغرِ می ز کفِ تازه جوانی بمن آر

 

منکران را هم ازین می دو سه ساغربچشان

وگر ایشان نستانند رَوانی بمن آر

 

ساقیا عشرتِ امروز به فردا مفکن

یاز دیوانِ قضا خطِ امانی بمن آر

 

دلم از دست بشد دوش چو حافظ میگفت

کای صبا نکهتی از کوی فلانی بمن آر

 

شمس

ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها

زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا

زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم

زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا

زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد

زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا

چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود

چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا

از بد پشیمان می‌شوی الله گویان می‌شوی

آن دم تو را او می‌کشد تا وارهاند مر تو را

باغ احساس ز سر سختی سرما خشکید

گل فریاد زبی آبی لب ها خشکید

 

صحرا و دل میکده رفتن هیهات 

لاله در بادیه و باده به مینا خشکید 

 

زندگی در کفن مرگ ز غوغا افتاد 

روح قدسی به سر چنگ چلیپا خشکید

 

هر چه فریاد برآورد نشد باور کس 

عابری پشت در بسته ز یلدا خشکید 

 

پشت هر پنحره صد چشم یخی زل زده است 

تا ببینند چسان عابر تنها خشکید 

 

فقط این نیست که امروز گرفتار شدیم

در نمودار یقین باور‌فردا خشکید 

 

بس که دیدم به لبان همه انگشت سکوت 

شوق پرسیدن من بر لبِ آیا خشکید

 

 حسین مهر آذین(دلجو)

ماه رمضان

چگونه از فرصت ماه رمضان،بهرۀ بیشتر ببریم؟

1 - خودسازی

همهۀ برنامه های دینی برای تربیت نفس و تهذیب اخلاق و الهی شدن و وارسته گشتن است. ماه مبارک رمضان،فرصتی مناسب برای چنین کاری است.کنترل امیال و خواسته ها،مهارزدن بر غرایز طوفانی و خشم هاو شهوت ها و تمنیّات نفسانی از آن جمله است.یافتن حالات روحانی و معنوی در توجه بیشتر به عبادت و نیایش و ذکر،ثمرۀ درک فیض این ماه است.«توبه»،برنامۀ مهم دیگری است که در این ماه می توان داشت و از گناهان پاک شد و «استغفار» و «احیاء» در «شب های قدر» را وسیلۀ آن قرار داد.

کسانی که هوشیار و بصیر باشند، رمضان را فرصتی برای یک «تحول اخلاقی و روحی» در زندگی خویش قرار می دهند.

 
2- دین شناسی

آشنایی با معارف دینی، چه در حیطۀ مباحث اعتقادی،چه اخلاقی و تربیتی و اجتماعی،برای یک مسلمان،بخصوص «جوان» ضروری است.

باید کوشید تا رمضان را به یک «کلاس معارف» تبدیل کرد.

3 -آموزش احکام

یک مسلمان مکتبی ، باید متعبّد و متشرّع باشد،یعنی برای هر عمل خود، در ریزترین برنامه های روزانه و تکالیف فردی، تا مهمترین وظایف اجتماعی و عمومی،«حجّت» داشته باشد و عمل بر طبق «فقه» کند.

شناخت حلال و حرام الهی و واجبات و تکالیف و نحوۀ صحیح انجام وظایف عبادی و عبادات و معاملات و معاهدات و ...« آشنایی با احکام» را می طلبد.« مسأله دانی» برای یک مسلمان، هم لازم است،هم مایۀ آبرو و امتیاز است.

4 -احیای مسجد

«هفتۀۀ غبارروبی مساجد» که در آستانۀ فرا رسیدن ماه رمضان بر گرزار می شود، هر چند گرد و غبار ،از سیمای مساجد می زداید و ورود به آن برای جوتنان،مطلوب تر می سازد، ولی این تنها یک گوشه ا کار است.

برای جذب جوانان به این کانون های معنویت، باید جاذبه به حدّی باشد که بتواند کشش جوانان را به مراکز تفریحی و احیاناً فساد، کاهش دهد و «شوق بندگی» در آنان بیافریند.

5-اُنس با قرآن

شب های نورانی این ماه فرصتی برای انس با قرآن است. جلسات قرآن در مساجد محل و منازل، زمینۀ این مأنوس شدن را فراهم می سازد...

6- همدلی با محرومان 

از فلسفه های تشریع روزه، یکی هم توجه به نیازه و محرومیتّ های مسکینان و ناتوانِ اقتصادی است. کمک به مستمندان و «اطعام» گرسنگان و« افطار» دادن به روزه داران، بخصوص در این ماه شریف فضلیت بیشتری داد.افطار دادن، باید بگونه ای باشد که رنج ناداری و غصۀ مسکنت و بینوایی را از دل تهیدستان و فقیران بزداید، یا بکاهد.

7- دعا و نماز

توجه به معبود و راز ونیاز با خالق و خضوع در پیشگاه پروردگار، کمال می آورد و عزتِ دنیا و آخرت می بخشد. کسی که بخواهد از برکات و فیض های شب و روز این ماه، بهرۀ بیشتری ببرد،باید بیشتر« بندگی» و «طاعت» و «عبادت» کند. و در آستان پروردگار،«افتادگی» باشد.

افتادگی آموز اگر طالب فیضی

هرگز نخورد آب،زمینی که بلند است...

«علوم قرآن و حدیث:فرهنگ کوثر ،آذز 1377-شمارۀ21»

 

ای دوست

مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست

چنان بدام تو الفت گرفت مرغ دلم

که یاد می نکند عهد آشیان ای دوست

گرم تو در نگشائی ، کجا توانم رفت؟

براستان که بمیرم بر آستان ، ای دوست

دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست

بگو به یار که گویم، بگیر، هان، ای دوست

تنم بپوسد و خاکم بباد ریزه شود

هنوز مهر تو باشد در استخوان ، ای دوست

جفا مکن که بزرگان بخردۀ ز رهی

چنین سبک ننشینند و سر گران، ای دوست

به لطف اگر بخوری خون من، روا باشد

به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست

مناسب لب لعلت حدیث بایستی

جواب تلخ بدیعست از آن دهان ای دوست

مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش

اگر مراد تو قتلست، وارهان  ای دوست

که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد؟

به دوستی که غلط می برد گمان ای دوست

که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار

ز دوستی نکنم توبه هم چنان ای دوست.

روز پدر

پدرم نیست ولی عشقش باقیست* پدرم نیست ولی خاطرهایش باقیست

یاد آن قلب پر از مهر باقیست* مرگ پایان کسی نیست که عاشق باشد

پدرم نیست ولی عشق و دعایش باقیست....

میلاد امام علی علیه السلام و روز پدر مبارک باد.

سجع

سجع: یکی از روش هایی است که با اعمال آن در سطح دو یا چند کلمه یا در سطح دو یا چند جمله(کلام) موسیقی و هماهنگی به وجود می آید و یا موسیقی کام افزونی می یابد.

الف)  روش تسجیع در سطح کلمه

سجع بر سه گونه است:

ا- متوازی: و آن با تغییر دادن صامت نخستین در کلمات یک هجائی حاصل می شود. ماننده: بار/کار

فرق سجع متوازی از نظر ساختار با قافیه این است که در قافیه فقط صحت هجائی قافیه شرط است و تساوی هجاهای کلمات قافیه شرط نیست. حال اینکه در سجع متوازی تساوی همه هجاهای کلمات مسجع از نظر عدد و کمیت نیز شرط است. مثلا تقفیه شکست و بست درست است اما اطلاق سجع متوازی به آن ها صحیح نیست.

2- سجع مطرّف

سجع مطرّف بر دو نوع است:

الف) دو کلمه در تعداد هجاها متفاوتند (معمولا یک کلمه یک هجائی و کلمه دیر دو هجائی است.) و صامت آغازین هجای قافیه متغیر است : دست / شکست   راز / نواز 

ب) کلمات سجع از نظر تعداد هجا مساوی باشند اما هجاهای غیر قافیه از نظر کمیت یعنی کوتاهی و بلندی یکسان نباشد:  دریا / کجا   باغبان / بستان 

3- سجع متوازن: گلمات از نظر هجا،عدداً و کماً (کوتاهی و بلندی) مساویند اما در واک رَوی (برخلاف سجع متوازی و مطرف) مشترک نیستند. صامت نخستین هجای قافیه می تواند متغیر باشد یا نباشد. 

کام / کار    ستاننده / گشاینده    موّاج / نقّاد 

فرمول های سه گانه

وزن و رَوی یکی=سجع متوازی 

وزن یکی رَوی مختلف = سجع متوازن

وزن مختلف َروی یکی = سجع مطرّف.